نظریه شناختی الیس یکی از نظریه های مرتبط با تاب آوری است
محمد رضا مقدسیگروه اجتماعی1401/9/28کد خبر 1401914668148
نظریه شناختی، یکی از نظریه های مرتبط با تابآوری، نظریۀ الیس است نرگس زمانی روانشناس و مترجم کتاب کوچینگ شناختی رفتاری برای باشگاه نوشت : به اعتقاد الیس مجموعه ای از باورهای غیر منطقی هستند که انسانها را ناراحت میکنند و نمیگذارند به اهدافشان برسند وی از سه ديدگاه فيزيولوژيک ، اجتماعي و روان شناختي به شخصيت مي نگرد اليس ترس و اضطراب را به شيوة خاص خود توجيه مي کند در نظر او ترس عبارتست از دنبال کردن عقيده و يا نگرش و يا حملات به درون افکنده شده . ترس حالتي پيشگيرانه دارد و شامل اين عقيده است که اولاً چيزي يا شخصي خطرناک وجود دارد ، ثانياً بايد در مقابل آن از خود دفاع کرد . اضطراب با ترس متفاوت است ، اليس اضطزاب و اختلالات عاطفي را نتيجة تفکر غير منطقي و غير عقلاني مي داند . از نظر اليس کساني که خود را اسير افکار غير عقلاني خود مي کنند ، احتمالاً خود را در حالت احساس خشم ، مقاومت ، خصومت و ... قرار مي دهند اليس مي پذيرد که انسان موجودي است اجتماعي ، و معتقد است که انسان بايد در اجتماع مطابق انتظارات خود و ديگران رفتار کند و بش از حد خود مدار و خود بين نباشد . اليس معتقد است با پافشاري بر نگرش ديگران نسبت به خود و جلوه دادن اين نگرش به صورت نيازي مبرم ، حالتي مرضي و مخرب نفس است . به نظر او بلوغ عاطفي و سلامت رواني ايجاد تعادل مطلوب است در آشفتگیهای هیجانی، رویدادهای برانگیزاننده همیشه از طریق باورهای نامعقول و غیر منطقی پردازش میشوند. وی دوازده باور غیرمنطقی را ریشۀ اصلی روان رنجوری میداند. این دوازده باور به شرح زیر هستند (فیزروزبخت،1383) :
1٫اطرافیانم حتماًَ باید تمام کارها و اعمالم را بپسندد. 2٫بعضی اعمال و کارها، افتضاح و وحشتناک هستند و عاملان آنها باید به شدت نکوهش و لعن شوند. 3٫اگر اوضاع بر وفق مراد من پیش نرود، وحشتناک میشود. 4٫همیشه عوامل بیرونی باعث احساس بد بختی انسانها میشوند و دیگران و وقایع هستند که موجب چنین احساسی میشوند. 5٫اگر چیزی خطرناک یا ترسناک است یا میتواند خطرناک باشد باید از آن بی نهایت ناراحت شوم و با آن اشتغال ذهنی پیدا کنم. 6٫ پرهیز کردن از مشکلات زندگی و مسئولیتهایمان در قبال خودمان، بهتر از روبرو شدن با آنها است. 7٫همیشه باید به چیز قویتر و بزرگتر از خودم متکی باشم. 8٫در تمام شئونات زندگیام باید کاملاًَ قابل، باهوش و موفق باشم. 9٫اگر چیزی زمانی زندگی مرا تحت تأثیر قرار دهد، تأثیرش همیشگی خواهد بود. 10٫باید همیشه و کاملاًَ بر اوضاع و امور کنترل داشته باشم. 11٫انسان با بی حالی و تنبلی میتواند به خوشبختی برسد. 12٫من تقریباًَ هیچ کنترلی روی هیجاناتم ندارم و نمیتوانم برای احساس ناراحتیام کاری بکنم. این باورهای غیر منطقی جزو موانع تابآوری محسوب میگردند و باعث میشوند الگوی تفکر فرد از الگوی تفکر تاب آورانه فاصله بگیرد. در دیدگاه الیس، اضطراب، استرس و سایر نابهنجاریها پیامد نامناسب شناختهای غیر منطقی هستند.
از نظر الیس هیچ راهی وجود ندارد که ثابت کنیم آدمهای با ارزشی هستیم وقتی عزت نفس خود را بر اساس توانایی موفق شدن، عشق ورزیدن، تأیید شدن، درستکار بودن، یا حتی منطقی بودن استوار میکنیم، در واقع میگوییم که ارزش انسان کامل، فقط با ارزش بخشی از آنچه هست، توصیف میشود.
راه اصلی برای عضو طبیعی و منطقی جامعه شدن، خویشتن پذیری است. هیچ مرجع تجربی برای ارزش شخصی وجود ندارد، هیچ ملاک عینی در جهان وجود ندارد که بتواند ارزش ما را بسنجد. در حقیقت، مشغولیت ذهنی به ثابت کردن ارزشمان، مهمترین مانع بر سر راه لذت بردن از زندگی است. چنانچه خویشتن پذیر باشیم، افزایش و کاهش خلق زیادی را تجربه نخواهیم کرد.
وقتی سرانجام بتوانیم تمام نقاط قوتها و ضعفهایمان را بپذیریم، قادر خواهیم بود جستجو برای عزت نفس را ترک کنیم و انرژی خود را برای پاسخ دادن به این پرسش معنی دار آزاد سازیم که: چگونه میتوانیم از زندگی خود کمال لذت را ببریم (پروچاسکا و نورکراس، 1999، ترجمۀ سید محمدی،1381) و این پذیرش خود و اعتماد به نفس درونی نیز از ویژگیهای افراد تاب آور محسوب میگردد و اساس تابآوری است.